من و آقای یآر

عاشقانه های من و آقای یآر

من و آقای یآر

عاشقانه های من و آقای یآر

من و آقای یآر

آقای یاری دارم که 5 سال و 3 ماه ازش کوچیکترم.
تولد عشقمون: 12 بهمـــن 90
تاریخ عـــقــــد: 10 خـــرداد 94

وبلاگمـون تو بلاگفا:
http://6672.blogfa.com/

پیوندها

غوغا نکن ای دل!

يكشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۴، ۰۴:۴۹ ب.ظ

بعضی اصطلاح های من درآوردی هستند که در لحظه به ذهن آدم میان و از قضا خیلی جالب هم هستند، این میشه که چون خوشتون اومده هی تکرارش میکنید و اطرافیانتون هم آشنایی پیدا میکنن باهاش. وقتی یهویی "جان جیجیش مَس" اومد دهنم و اون چـرخه رو طی کرد تا برسه به علی و اونم هی تکرارش کنه و بشه تکه کلام علی! این "جان جیجیش مَس" تو لغت نامه علی، من هستم! مثلاً یه دفعه ای داد میزنه: میخوامت آخه جان جیجیش مَـــــــس... یا تو صدا زدنش، تو صبح بخیر گفتنش، شب بخیر گفتنش نقش بالقـوه ای داره! :)

 

15 آبان، درست وسط پائیز دوست داشتنی بود که تصمیم گرفتیم بریم گردش. یه دفعه ای به ذهنم مقبره الشعرا اومد و علی هم قبول کرد. فقط یه ناهار لازم داشتیم که زن و شوهـری دست به کار شدیم و به درخواست علی سالاد ماکارونی درست کردیم. میتونست بشینه و اخبار ببینه، یا برنامه ای تو تلویزیون یا هم بشینه پای سیستمش، ولی اومد آشپزخونه و کمکم کرد و این شد نتیجه اولین آشپزی دو نفریمون که پارک کنار مقبره الشعرا هست. 

 

و اینم ورودی مقبره الشعرا که چون اطرافش در دست تعمیراته، ما اولش فکر کردیم تعطیل هست ولی دیدیم نه... بازدید امکانش هست! و این هم ساختمانش... [کلیک] و آرامگاه استاد عشق...

 

ماه در ابر رود چون تو برآیی لب بام / گل کم از خار شــود چون تو به گلزار آیی  (شهریار)

 

در آخـر هم یه کاکتوس خوشگل دیگه به مجموعه کاکتوس هامون اضافه کردیم، قراره خـونه عشق ما، پر از انرژی مثبت باشه... [کلیک]

و این عکس کلکسیون الماس های پـائیزی ماست که دونه دونش رو با عشق و ذوق جمع کردیم. فتبارک الله احسن الخالقین...

+این شما، و این یه آهنگ خوب!

 

حکایت بارانی بی قـرار است، اینگونه که من دوستت میدارم!

  • ۹۴/۰۸/۱۷
  • بآنوی یار