من و آقای یآر

عاشقانه های من و آقای یآر

من و آقای یآر

عاشقانه های من و آقای یآر

من و آقای یآر

آقای یاری دارم که 5 سال و 3 ماه ازش کوچیکترم.
تولد عشقمون: 12 بهمـــن 90
تاریخ عـــقــــد: 10 خـــرداد 94

وبلاگمـون تو بلاگفا:
http://6672.blogfa.com/

پیوندها

از فانتزی هام...

يكشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۵، ۱۰:۰۴ ب.ظ

- عاشقِ این کاروان های مسافرتی شدم! چند باری تو شهر دیدم مثلاً از کشور سوئد، آلمان... الان یکی از فانتزی هام دقیقاً داشتنِ یدونه کاروان هست! :)) حالا کل دنیا هم نشد نشدا، همین ایران رو باهاش بگردم و توش بخوابم و غذا بخورم و غذا بپزم کافیه، بعدم هر جا دلمون خواست پارکش کنیم.یعنی وااااعی! منظورم رو رسوندم برا تولدم چی میخوام دیگه؟ :))

- بعد ما، یعنی علی و من، سه تا دوربین داریم! یه دوربین اینستاکس لازم دارم که در و دیوار خونمون رو پر از عکس کنم! وای چقد خوبه این اینستاکس ها... یعنی اگه اینم بخریم که میشه چهار تا دوربین، حتماً حتماً تو خونمون یه قسمت رو اختصاص میدم به دوربین هامون. مثلا باکس های چوبی که هر کدوم رو میذارم تو یه قسمت! :) و یه قسمت مخصوصِ عکس های دوربین اینستاکسمون... پس دوربین اینستاکس شد دومین هدیه ای که عاشقشم! :))

- تصمیم گرفتیم سرِ یه ساعت مشخصی به هم اس ام اس بدیم، یا تک بزنیم، یا زنگ کوچیک در حد احوال پرسی! مثلاً ساعت 11:30... روز اول که یادمون رفت کلاً! :)) حالا شاید همون موقع به هم پیام میدادیم ها! :| یا سرمون خیلی شلوغ بود، یکم سخته، ولی اینطوری اون ساعت میشه مختص ما! :)

- عشق یعنی مادرشوهرت ازت تعریف کنه! :) اونم در غیابت... و تو از بقیه بشنوی و ذوق کنی! خدایا عروسِ مادرشوهرم رو براش حفظ کن! :))

- گوشواره های سرویسم چون سنگین بودن، اصلاً نمیتونستم تو گوشم نگه دارم به خاطر اذیتشون. همسر اینارو برام گرفت، عاشقشونم، انرژی مثبت هامن، وقتی خودمو تو آینه نگاه میکنم، ذوق میکنم برا جینگیلی ها...

- چون موهام بلند شده، اون کلیپس گل گلی قشنگ که علی برام گرفته بود شکست! :( و دوباره صاحب دو تا کلیپس گل گلیِ خوشگل شدم! :ایکس مامانم میگفت موهاتو کوتاه کنم، تا سخت نباشه برات. علی گفت نه کوتاه نکن، من کلیپس بزرگتر میخرم برات! و اینطوری مشکل حل شد! :))

- تاسوعا و عاشورای امسال مجردی بود. هر کی با ننه بابای خودش! :)) نه که نخواستیم با هم باشیم ها، نشد خب!

  • ۹۵/۰۷/۲۵
  • بآنوی یار