سورپرایز طور...
دیدم خوابم نمیاد فعلاً، گفتم بیام یه پست بذارم! و چه وقتِ خلوت و مناسبی! :دی
هرطور هم سرمون شلوغ باشه، ما به پیک نیک "نه" نمیاریم. یه بار که همگی دلمون بیرون رفتن میخواست، علی گفت یه تابه بردار و چن تا گوجه و تخم مرغ (خوشی یعنی همین بخدا! :دی) بیاین بریم. رفتیم علی رَم برداشتیم و علی جان روند سمت یه پارک خوشگل که تازه پیداش کردیم... املت های یآر خیلی خوشمزن خُب! همونجا یه املت خوشمــزه مجلسی خوردیم و همین اتفاق ده روز شارژمون کرد!
یک بارم برنامه ریختیم بریم کوه عین همین املت رو بزنیم یا هم کنار شاهگلی... اگه خدا بخواد عکس میذارم حالا!
امروزم یعنی 13 مرداد، گفتیم یه روز خوب برا هم بسازیم حتی با سورپرایز های کوچیک و من استارت زدم و موفق بودم! :ایکس و علی چشم قلبی... :))
دوباره یآر یه املت دو نفری درست کرد!
قبلش قرار بود یه سری به قنادی معروفی بزنیم و سفارش داشتیم، و یآر که هر وقت بره قنادی دست خالی برنمیگرده ماشین! :ایکس [کلیک] ناهار رو هم رفتیم همون پارکی که جدیداً پیداش کردیم و دوسش داریم. ولی چون املت رو صبح خوردیم، همبرگر خونگی خوردیم... [کلیک]
و بعد با تمام المان های پارک عکس سلفی گرفتیم و ذوق کردیم و علی بعد هر عکس با عشق میگفت: "آخـــی! کوچولو" :))
بماند که چقـــدر آب و رانی هلو خوردیم تا تشنگی که حاصل از خوردن دوغ ایجاد شده بود برطرف شه! :| :))
یه چیز جالب سر یکی از چهارراه های شهر دیدیم. دو تا مغازه همسایه و دیوار به دیوار هم هستند. اسم یکیشون "سوپر علی"، اسم اون یکی هم "نان کره ای و صبحانه نسیم" حتی مغازه هام این اصل رو رعایت میکنن! :) ^_^
♥علی: چشمات رو بخورم، غمت رو نبینم...
- ۹۵/۰۵/۱۴